-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نصیب من ز تو گر درد و آه میآید خوشم که یاد منت گاهگاه میآید
2 تو میروی و ز هر جانبی خلایق شهر پی نظاره شتابان که: شاه میآید
3 غبار کوی تو در چشم دیدهام، زانست که سرمه در نظرم خاک راه میآید
4 نیاز من به چه در معرض قبول افتد به ملتی که عبادت گناه میآید
5 ز اشک خویش شکایت کجا برد شاهی چو آب تیرهاش از پیشگاه میآید