- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرامد یار من مستانه هر راهی دچار آید مگر یک بار هم از کوچه راه انتظار آید
2 گوارا نیست آب زندگانی، بی حریفانم به حسرت می کشم پیمانه ای، تا گل به بار آید
3 شرابی چون ندارم با کباب خویش می سازم دل خود می خورم در آشیان تا نوبهار آید
4 کهن اوراق ما جانا همایون فال می باشد نگه دار این دل سی پاره را، گاهی به کار آید
5 حزین آشفته دارد خامه ام را خطّ مشکینی نی من ناله هر جا سر کند، بوی بهار آید