دیار غربتم آنجا بود که از جویای تبریزی غزل 298

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دیار غربتم آنجا بود که انجمن است

1 دیار غربتم آنجا بود که انجمن است به هر کجا که زخود می کنم سفر وطن است

2 هوای دیدنت از بس گرفته جا به سرم شب وصال توام هر نگه نفس زدن است

3 چرا از چاشنی درد او بود محروم دلم که غنچه صفت پای تا به سر دهن است

4 چنان تهی ز خود کاو کاو غم شده ام که پای تا به سرم چون حباب پیرهن است

عکس نوشته
کامنت
comment