- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیار غربتم آنجا بود که انجمن است به هر کجا که زخود می کنم سفر وطن است
2 هوای دیدنت از بس گرفته جا به سرم شب وصال توام هر نگه نفس زدن است
3 چرا از چاشنی درد او بود محروم دلم که غنچه صفت پای تا به سر دهن است
4 چنان تهی ز خود کاو کاو غم شده ام که پای تا به سرم چون حباب پیرهن است