-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 قلم من که سخن با ورق دل دارد همچو خورشید بسی صفحه ی باطل دارد
2 بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم لیلی عشوه طرازی که دو محمل دارد!
3 گر به تعمیر نشد حاجت این دیر خراب خم می پای چو طاووس چه در گل دارد؟
4 چند خمیازه دهد ساغر ما را چون گل آخر از شیشه بپرسید چه در دل دارد
5 باده ی عیش تمنا مکن از جام هلال شیشه ی سبز فلک، زهر هلاهل دارد
6 این که هردم به سر خرمن ما می تازد کیست کز برق بپرسد که چه حاصل دارد
7 نرود از سر راه تو چو گل، پنداری ریشه از جوهر خود آینه در گل دارد
8 چه غم از آفت چشم بد اختر، که سلیم داغ تعویذ خود از زخم، حمایل دارد