صبرم از درد تو تکلیف مداوا از سلیم تهرانی غزل 530

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

صبرم از درد تو تکلیف مداوا می‌کند

1 صبرم از درد تو تکلیف مداوا می‌کند از سر زلف تو دل را چون گره وا می‌کند

2 همچو فرهادی نخواهی یافت ای شیرین، ولی چون تویی را او ز سنگ خاره پیدا می‌کند

3 هر نفس در صحبت احباب، عید دیگر است موج ازان هردم بغل گیری به دریا می‌کند

4 زین طرف عجز و نیاز و زان طرف دشنام و ناز در میان ما و او قاصد تماشا می‌کند!

5 می‌شمارد داغ‌های سینه‌ام را آسمان شیشهٔ ساعت حساب ریگ صحرا می‌کند

6 پوست بیش از خرقه دارد بخیه در اندام من تیغ مژگان با اسیران تو این‌ها می‌کند

7 در سماع آیم ز ذوق رقص او من هم سلیم گردبادی تا به صحرا دست بالا می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر