-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 اشتیاقم به کمال افتاده ست وین هم از حسنِ جمال افتاده ست
2 عشق تا در رگِ جانم بنشست عقل در تیه ضلال افتاده ست
3 این چنین واقعه ها در رهِ عشق دم به دم حال به حال افتاده ست
4 حاجبی نیست میانِ من و دوست بخشِ ما جمله وصال افتاده ست
5 از کجا می کنم این گستاخی یار بس خوب خصال افتاده ست
6 شورِ او در سرِ من دانی چیست شکرش طرفه مقال افتاده ست
7 سبزه بر طرفِ لبش پنداری خضر بر آب زلال افتاده ست
8 هندویی بر لبِ کوثر دارد راستی نادره حال افتاده ست
9 سرِ بی مغزِ نزاریِ نزار روز و شب در چه خیال افتاده ست
10 که شبی روز کند با خورشید در چه سودای محال افتاده ست