جامی

جامی

جامی
جامی

سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح از جامی غزل 81

غزل 81 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح

1 سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح «یا ایها المزمل » قم و اشرب الصبوح

2 درکش می صبوح که ارباب ذوق را هم قوت جسم می شود آن هم غذای روح

3 از هر پیاله می که گشادم به آن دهان مفتوح گشت بر دل من صد در فتوح

4 روی زمین ز تیرگی منکران عشق محتاج شست و شوی دگر شد کجاست نوح

5 رویت که چشم زنده دلان روشن است ازو بدر علی نواظر حی الوفا یلوح

6 جعد خوشت که شد نفسم مشکبار ازو مسک لدی نسائم ریح الصبا یفوح

7 جامی حدیث توبه رها کن که داده اند معشوق و می ز توبه مرا توبه نصوح

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح

شاعر شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح چه کسی است ؟

شاعر شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح جامی می باشد.

شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح چیست ؟

قالب شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح غزل است

مضمون اصلی شعر سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.