- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال آمد به سینه هر کجا ناخن زدم شکل هلال آمد
2 پس از مرگ ای همایون زاغ افکن استخوانم را در آن صحرا که روزی بوی آن مشکین غزال آمد
3 روم در سایه دیوار آن خورشید رخ میرم چو خواهد آفتاب عمر را روزی زوال آمد
4 نشان نعل های مرکبش جوید سرشک من بلی سایل همیشه مایل صف نعال آمد
5 نیاید جز به خوناب جگر در بر خدنگ او که باغ سینه و بستان جان را چون نهال آمد
6 ز حشمت شاید ار پایش نیاید بر زمین زینسان که سرهای عزیزان در ره او پایمال آمد
7 به وصف آن دهان تنگ گفت اکثر سخن جامی ازان رو عاشقان تنگدل را حسب حال آمد