- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبم چون دل ز تاب تب بسوزد ز آهم بر فلک کوکب بسوزد
2 چنان از سوز دل شد قالبم گرم که ترسم جامه از قالب بسوزد
3 لبت هست آتشین لعلی که هرگاه خیال بوسه بندم لب بسوزد
4 به روز هجر ازان سوزم که باشد چراغ از بهر آن تا شب بسوزد
5 ببر خاکسترم از راهش ای باد مبادش زان سم مرکب بسوزد
6 رقیب خام هست از پختگی دور ز یارب های من یا رب بسوزد
7 چو بر جامی شود سوز تو غالب متاع هستیش اغلب بسوزد