نام من در ورق عشق رخت از جهان ملک خاتون غزل 755

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

نام من در ورق عشق رخت نیست مگر

1 نام من در ورق عشق رخت نیست مگر که ز حال من دلسوخته ات نیست خبر

2 ما سر اندر قدمت راست نهادیم بیا سرو قد تو کند هم سوی ما نیز گذر

3 آتشین آه من اندر دل خارا بگرفت چه کنم در دل سنگین تو چون نیست اثر

4 در دلت آه من خسته اثر می نکند آه دل سوختگان را اثری نیست مگر

5 خوش سودایست ز پرگار جمالت در چشم دل به جان آمدم ای دوست ازین دور قمر

6 من که فرهاد صفت باخته ام شیرین جان خسروآسا تو بگو چند خوری گل به شکر

7 هر جفایی که تو کردی به جهان باکی نیست جز فراق تو به دل نیست مرا هیچ بتر

عکس نوشته
کامنت
comment