- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو اجل پیشدستی کن که نبود دست پیشین را بدل
2 فیلسوف عقل را آداب بحث عشق نیست خالی از حکمت بود با او درین معنی جدل
3 قصد ما ابروی توست از سجده در محرابها گر نباشد نیت خالص چه حاصل از عمل
4 می کنم هر دم چو گل پیراهن جان را قبا تا قبا را دیدم آن اندام نازک در بغل
5 نیکوان را هستم از صدق ارادت معتقد کی فتد در اعتقاد من ز بدگویان خلل
6 دل که شد جای غم عشقت محل رحمت است ای ز سر تا پای رحمت رحمتی کن در محل
7 یافت جامی دوش در میخانه فیض از پیر جام شد می تلخ از لب لعل تو در کامش عسل