- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماه من از بام قصر امروز چون سر برکشید آفتاب از صبحدم سر در ته چادر کشید
2 می رود بیرون ز آغوشش تن از جوش صفا همچو ماه چارده تا خویش را در برکشید
3 پرنیان رنگ آن رخسار از بس نازک است چشمم از تار نگه این صفحه را مسطر کشید
4 در ترازوی تمیز ما بود ناقص عیار خاک کوی یار را هر کس که با گوهر کشید
5 ماه نو بی منت خورشید شد بدر تمام تا به طاق ابروی مردانه ات ساغر کشید
6 از ضعیفی در نمی آید به هر اندیشه ای هر مصور کی تواند صورت لاغر کشید
7 همچو خورشید برین تاج سر افلاک شد هر که او جویا به استغنا سر از افسر کشید