شور جنونم میکشد زنجیر از آشفتهٔ شیرازی غزل 969

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شور جنونم میکشد زنجیر کو زنجیر کو

1 شور جنونم میکشد زنجیر کو زنجیر کو بیچاره ام ای دوستان تدبیر کو تدبیر کو

2 از بهر قتل عاشقان بنمای تیغ ابروان افکنده ام از جان سپر شمشیر کو شمشیر کو

3 نه هر شبی میسوخت نه پرده افلاک را ای آه آتشبار من تأثیر کو تأثیر کو

4 غازی چو یکتن میکشد تکبیر از دل میکشد تو صد هزاران کشته ای تکبیر کو تکبیر کو

5 گفتی بکفر زلف من اسلام خود را کن بدل زنار بستم بر میان تکفیر کو تکفیر کو

6 تا بلکه نخجیرم کند زلفت فکنده دامها تا در کمندت اوفتد نخجیر کو نخجیر کو

7 من می شنیدم کز وفا تعمیر دلها میکنی بهر دل ویران من تعمیر کو تعمیر کو

8 در خواب زلف آنصم در دست بودی تا سحر آشفته خواب دوش را تعبیر کو تعبیر کو

9 خواهم زمدح مرتضی گویم حدیثی جان فزا من الکنم در این نوا تقریر کو تقریر کو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر