عشقم غلام خویش ز بخت سعید از جویای تبریزی غزل 498

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد

1 عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد از فیض رنگ زرد مرا زر خرید کرد

2 هر کس گرفت روزه در این نشئه از حرام چون از زمانه رخت سفر بست عید کرد

3 سرگرمی کسی که ز جام ریاضت است در ساغر از گداز تن خود نبید کرد

4 در خون اشک بسکه تپد لاله دشت را هر جلوهٔ تو محشر چندین شهید کرد

5 خوش انکه جا به خلوت خورشید طلعتی همچون سحر ز یاری بخت سفید کرد

6 سرمستی شراب طهورش نصیب باد هر کس کشید ساغر و لعن یزید کرد

7 جویا فغان زهجر که خنجر به صحن باغ فرش رهم ز سایهٔ هر برگ بید کرد

عکس نوشته
کامنت
comment