پنجهٔ عشقم دگر قفل فغان از سلیم تهرانی غزل 216

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

پنجهٔ عشقم دگر قفل فغان پیچیده است

1 پنجهٔ عشقم دگر قفل فغان پیچیده است همچو شمعم شعله‌ای بر استخوان پیچیده است

2 گر نمی خواهد کند گل آتش خس پوش ما باز این دود از کجا در آشیان پیچیده است

3 ترک چشمت می برد مرغ دلی بهر کباب باز تا دست کدامین ناتوان پیچیده است

4 همچو لعل از سنگ خیزد گوهر نایاب وصل کوهکن همچون صدا بر کوه ازان پیچیده است

5 بود هر چه بر زمین، خود کرد خاکستر سلیم دود آهم این زمان بر آسمان پیچیده است

عکس نوشته
کامنت
comment