جان من در فرقت جانان برآید از هلالی جغتایی غزل 401

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

جان من در فرقت جانان برآید کاشکی!

1 جان من در فرقت جانان برآید کاشکی! هم اجل، چون عمر، ما را بر سرآید کاشکی!

2 آرزو دارم که بینم: سنبل تر بر گلش زود تر این آرزوی من بر آید کاشکی!

3 چند با آن شکل شهر آشوب آید خشمناک؟ چند روزی هم بشکل دیگر آید کاشکی!

4 باغ خوبی را نباشد چون وفا هرگز بری آن نهال حسن روزی در بر آید کاشکی!

5 وه! چه گفتم؟ هر غمی کز جور خوبان ممکنست آن همه بر سینه غم پرور آید کاشکی!

6 درد دل کم کن، هلالی، از خدنگ مهوشان بر دل از بیدادشان صد خنجر آید کاشکی!

عکس نوشته
کامنت
comment