- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانم اسیر دام سر زلف یار شد دل در هوای حسن رخش بیقرار شد
2 جانها معطرست و دو عالم پر از نسیم تا زلف عنبرین برخت مشکبار شد
3 زآوازه فراق تو دلها بباد رفت در آرزوی وصل تو جانها نثار شد
4 تا در میان جان و دلم عشق جای ساخت عقل و قرار و صبر زمن برکنار شد
5 اسرار عشق هرکه چو منصور فاش کرد بنگر سرش چگونه سزاوار دار شد
6 در ملک مصر چو یوسف عزیز گشت هرکس که او بکوی غم عشق خوار شد
7 از دل هوای مسجد و محراب و زهد رفت ما را درون میکده زان دم که بار شد
8 درملک وصل دوست بیک لحظه میرسد هرکو سمند عشق درین ره سوار شد
9 یک رنگ شد چو جان اسیری براه عشق هر دل که با محبت جانان دوچار شد