-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان من، جان و دل خویش نثار تو کنم بود و نابود همه در سر کار تو کنم
2 تا دگر دور نیفتد ز رخت مردم چشم خواهمش بر کنم و خال عذار تو کنم
3 همچو سگ با تو سراسیمه ام، ای طرفه غزال می روم در هوس آنکه: شکار تو کنم
4 ای گل تازه، که دیر آمده ای پیش نظر، زود مگذر، که تماشای بهار تو کنم
5 ماه من، سوی هلالی بگذر از سر مهر سرمه دیده گریان ز غبار تو کنم