مرا جان پای بند مهر از جهان ملک خاتون غزل 244

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا جان پای بند مهر یاریست

1 مرا جان پای بند مهر یاریست دلم آشفته ی زلف نگاریست

2 چو آن گل دسته ی من رفت از دست ز غم درپای جانم زخم خاریست

3 به رقص آمد سهی سرو گل اندام محقّر جان ما بروی نثاریست

4 به جان تو که از مستی چشمت دلم را دایماً در سر خماریست

5 به وصل تو که در هجرانت ای دوست مرا بر دل ز جانم سخت باریست

6 مرا گفتی جهان خود در چه کاری؟ مرا غیر از غم عشق تو کاریست؟

7 مرا عشق رخ آن ترک مه روی نه امروزست کاین بس روزگاریست

عکس نوشته
کامنت
comment