- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانم بلب و جام لبالب ز شراب است فردا چه زیان زآتشم این جام پر آب است
2 گفتم شب امید من از چهره بر افروز گیسوش بر آشفت که مه زیر سحاب است
3 سودی ندهد پند، بگویید بناصح: کوتاه کن افسانه که دیوانه بخواب است
4 بیگانه چه داند که تویی پرده برافکن وانجا که منم نیز چه حاجت بنقاب است
5 در هر قدمم روی تو آمد بنظر لیک در گام دگر باز بدیدم که حجاب است
6 سد گنج نهان بود مرا در دل و جانان نادیده گذشتند که این خانه خراب است
7 بسیار بگفتند و جوابی نشنیدند نا گفته نشاط از تواش امید جواب است