جامی

جامی

جامی
جامی

جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده از جامی غزل 72

غزل 72 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست

1 جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست دلم از تیغ فراق تو دونیم افتاده ست

2 جیب گل نافه چین شد به گلستان گویی دامن زلف تو در دست نسیم افتاده ست

3 حاصل خویش بجز رنج سفر هیچ ندید هر مسافر که بر این در نه مقیم افتاده ست

4 شاهد ملک چه بینی که کند زیور گوش زان در اشک که از چشم یتیم افتاده ست

5 وجه خود در ره می نه که نباشد غم دزد هر که را کیسه تهی از زر و سیم افتاده ست

6 می خورد صوفی پرخوار پی هضم طعام با همه جهل ببینش چه حکیم افتاده ست

7 نکشد جز به می و ساقی مطبوع و سماع طبع جامی که ز آفات سلیم افتاده ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست

شاعر شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست چه کسی است ؟

شاعر شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست جامی می باشد.

شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست چیست ؟

قالب شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست غزل است

مضمون اصلی شعر جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر