1 مرا جان سوخت از غم ترا دامن نمیسوزد مرا دل خون شد و یک دم دلت بر من نمیسوزد
2 ز آه آتشین من که تابش خرمن مه سوخت جوی در تو نمیگیرد ترا دامن نمیسوزد
3 عجب حالی گر از دردم تن خارا نمینالد بود نادر گر از دردم دل آهن نمیسوزد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 به جان بریم ترا سجده تا به سر چه رسد نثار پای تو سرهاست تا به زرچه رسد
2 ترا ز نور جلالت نمی توانم دید به چشم جان به سرت تا به چشم سر چه رسد
1 زمین به امن شد آراسته زمان به امان به یمن دولت فرمانده زمین و زمان
2 خلاصه حرکات سپهر عصمت و دین نقاده ملکات جهان الغ ترکان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **