- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانم رسید از غم به جان، گویی به جانان کی رسد؟ وز حد گذشت وین سر گذشت، آخر به پایان کی رسد؟
2 حالم صبا گر بشنود، حالی رسول من شود لیکن چنین کو میرود افتان و خیزان کی رسد؟
3 من دور از آن جان و جهان، همچون تنیام بیروان وز غم رسید این تن به جان، گویی به جانان کی رسد؟
4 کردم غمش بر جان گزین، بادش فدا صدجان ازین جان گرچه باشد نازنین، هرگز به جانان کی رسد؟
5 سرو از صبا گردد چمان تا چون قدش باشد روان ور نیز بخرامد بران سرو خرامان کی رسد؟
6 مه رویم آن رشک قمر، وز گل به صد رو تازهتر رفت و که داند تا دگر، گل با گلستان کی رسد؟
7 ای دل به داغت مفتخر، درد ترا درمان مضر جانها بر آتش منتظر، تا نوبت آن کی رسد؟
8 سودای وصل او مرا، اندیشهای باشد خطا سلمان به دست هر گدا، ملک سلیمان کی رسد؟