- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان من، بهر تو از جان بدنی ساختهاند بر وی از رشته جان پیرهنی ساختهاند
2 بر گلت سبزه عنبرشکنی ساختهاند از گل و سبزه عجایب چمنی ساختهاند
3 تن سیمین تو نازک، دل سنگین تو سخت بوالعجب سنگدل و سیمتنی ساختهاند
4 الله! الله! چه توان گفت رخ و زلف ترا؟ گوییا از گل و سنبل چمنی ساختهاند
5 خوش بخند، ای گل بستان لطافت، که ترا بر گل از غنچه خندان دهنی ساختهاند
6 من که باشم که تو گویی سخن همچو منی؟ مردم از بهر دل من سخنی ساختهاند
7 میکنم کوه غم از حسرت شیریندهنان از من، این سنگدلان، کوهکنی ساختهاند
8 بعد ازین راز هلالی نتوان داشت نهان که بهر خلوت از آن انجمنی ساختهاند