-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار من فریاد و افغانست، دور از یار خویش مردمان در کار من حیران و من در کار خویش
2 ای طبیب دردمندان، این تغافل تا به کی؟ گاه گاهی میتوان پرسیدن از بیمار خویش
3 گرد کویت بیش از این عشاق مسکین را مسوز دود دلها را نگه کن بر در و دیوار خویش
4 چند بهر قتل من آزرده سازی خویش را؟ رحم فرما، بگذر از قتل من و آزار خویش
5 تا هلالی را به سوز عشق پیدا شد سری میگدازد همچو شمع از آه آتشبار خویش