- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوشم ربوده ماه قدحنوشی خورشیدروی زهره بناگوشی
2 زنجیر دل ز جعد سیه سازی گلبرگ تر به مشک سیه پوشی
3 از غم به سان سوزن زرینم در آرزوی سیم بر و دوشی
4 خون جگر به ساغر من کرده ساغر ز دست مدعیان نوشی
5 بینم بلا ز نرگس بیماری دارم فغان ز غنچه خاموشی
6 دردا که نیست ز آن بت نوشینلب ما را نه بوسهای و نه آغوشی
7 بالای او به سرو سهی ماند مژگان او بخت رهی ماند
8 ای مشکبو نسیم صبحگاهی از من بگو بدان مه خرگاهی
9 آه و فغان من به فلک بر شد سنگین دلت نیافته آگاهی
10 با آهنیندل تو چه داند کرد؟ آه شب و فغان سحرگاهی
11 ای همنشین بیهودهگو تا چند جان مرا به خیره همیکاهی؟
12 راحت ز جان خسته چه میجویی؟ طاقت ز مرغ بسته چه میخواهی؟
13 بینی گر آن دو برگ شقایق را دانی بلای خاطر عاشق را