هوشم ربوده ماه قدح‌نوشی از رهی معیری چند تغزل 98

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

هوشم ربوده ماه قدح‌نوشی

1 هوشم ربوده ماه قدح‌نوشی خورشیدروی زهره بناگوشی

2 زنجیر دل ز جعد سیه سازی گلبرگ تر به مشک سیه پوشی

3 از غم به سان سوزن زرینم در آرزوی سیم بر و دوشی

4 خون جگر به ساغر من کرده ساغر ز دست مدعیان نوشی

5 بینم بلا ز نرگس بیماری دارم فغان ز غنچه خاموشی

6 دردا که نیست ز آن بت نوشین‌لب ما را نه بوسه‌ای و نه آغوشی

7 بالای او به سرو سهی ماند مژگان او بخت رهی ماند

8 ای مشکبو نسیم صبحگاهی از من بگو بدان مه خرگاهی

9 آه و فغان من به فلک بر شد سنگین دلت نیافته آگاهی

10 با آهنین‌دل تو چه داند کرد؟ آه شب و فغان سحرگاهی

11 ای هم‌نشین بیهوده‌گو تا چند جان مرا به خیره همی‌کاهی؟

12 راحت ز جان خسته چه می‌جویی؟ طاقت ز مرغ بسته چه می‌خواهی؟

13 بینی گر آن دو برگ شقایق را دانی بلای خاطر عاشق را

عکس نوشته
کامنت
comment