زخم ناسورم من و از لطف مرهم از سلیم تهرانی غزل 663

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار

1 زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسار چون گل پژمرده ام از روی شبنم شرمسار

2 بهره ای جز اشک و آه از من نصیب کس نشد حاصلم دارد مرا چون نخل ماتم شرمسار

3 خلق را کوتاهی از خویش است و ما را از فلک عالمی شرمنده اند از ما و ما هم شرمسار

4 کاسه ی سر را قدح کن، می ز جام خود بنوش تا به کی باشد کی از ساغر جم شرمسار

5 تا سلیم از بی وفایی های او دم می زنم می کند آن تیغ خونریزم به یک دم شرمسار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر