ای بت عشوه‌ساز من بی‌تو از اسیری لاهیجی غزل 241

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای بت عشوه‌ساز من بی‌تو به سر نمی‌شود

1 ای بت عشوه‌ساز من بی‌تو به سر نمی‌شود دلبر جان‌نواز من بی‌تو به سر نمی‌شود

2 حاصل روزگار من مونس و غمگسار من همدم جان زار من بی‌تو به سر نمی‌شود

3 باده تویی و جام من نور تویی ظلام من شخص تویی و نام من بی‌تو به سر نمی‌شود

4 گر تو بلای جان شوی، دل ببری نهان شوی مونس دیگران شوی، بی‌تو به سر نمی‌شود

5 فتنه عاشقان تویی، آفت بیدلان تویی شور جهانیان تویی، بی‌تو به سر نمی‌شود

6 درد دهی دعا کنم، جور کنی وفا کنم جنگ کنی صفا کنم، بی‌تو به سر نمی‌شود

7 گرچه شوی تو کینه ور، ور نکنی به من نظر یا که برانیم ز در، بی‌تو به سر نمی‌شود

8 گر بدهی مراد من ور ندهی تو داد من ور نکنی تو یاد من، بی‌تو به سر نمی‌شود

9 گر تو اسیریم کنی، تیغ جفا به من زنی محو کنی ز من منی، بی‌تو به سر نمی‌شود

عکس نوشته
کامنت
comment