- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود ممنون چرب نرمی مرهم نمی شود
2 از منعمی بخواه که هر چند می دهد هیچ از خزانهٔ کرمش کم نمی شود
3 زاهد، به حسن خلق، گرفتم فرشته شد اما هزار حیف که آدم نمی شود
4 با آنکه هست بر دل سنگین بنای او هرگز اساس عهد تو محکم نمی شود
5 صبحی نشد که جانب خورشید عارضت چشمم روان چو دیدهٔ شبنم نمی شود
6 بتوان عیار مرد گرفت از فروتنی شمشیر اصیل تا نبود خم نمی شود
7 اعجاز حسن بین که زگلزار عارضش جویا به چیدن تو گلی کم نمی شود