جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

خون دلم چو از سر مژگان از جویای تبریزی غزل 538

غزل 538 ام از 1266 غزلیات

خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید

1 خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید صاف نشاط از آن لب خندان فرو چکید

2 آبی که خورده بود دل از دیدن تو دوش امروز اشک گشت و ز مژگان فرو چکید

3 در گلشنی که سرو تو رنگ خرام ریخت خوناب ناله از لب مژگان فروچکید

4 می خوردی و زلال طراوت زعارضت چون اشک اهل درد به دامان فروچکید

5 بر تن گریست بی تو ز بس مو بمو مرا چون شمع اشک من زگریبان فروچکید

6 نام خداچو صاف صبوحی به لب نهاد طوفان رنگ زان رخ رخشان فرو چکید

7 از آه دردناک من امروز چرخ را خون شفق زگوشهٔ دامان فروچکید

8 جویا به کام تلخی هجران چشیده ام آب نبات زان لب خندان فروچکید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید

شاعر شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید چه کسی است ؟

شاعر شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید جویای تبریزی می باشد.

شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید چیست ؟

قالب شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید غزل است

مضمون اصلی شعر خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر