-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز دستم به طلبکاری یاری رفتست دیر خواهد به من آمد و به کاری رفتست
2 هر قراری که به دل دارم ازو خواهد رفت که به دلدارم ازین گونه فراری رفتست
3 رفت در کوی تو صد جان گرفتار به باد تا به باد از گره زلف تو تاری رفتست
4 با خیال خط مشکین دهن تنگ توأم کی شود دیده چو در دیده غباری رفتست
5 هر کجا زلف کشان رفت برای گفتند گنج رشت برین راه که باری رفتست
6 همه را کشت بزاری و پس از خاک شدن نشنیدیم که من را به مزاری رفتست
7 اگر از ضعف نیارد بر او رفت کمال بر درش هر سحری ناله زاری رفتست