1 دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان بود چون گلم چاک گریبان ز هم آغوشان بود
2 یاد میخانه که آنجا به گدایی دایم همچو آیینه سکندر ز نمدپوشان بود
3 کس چه داند که میان گل و بلبل چه گذشت هرکه امشب به چمن بود، ز بیهوشان بود
4 شب که می رفت به کف جام شرابش از یاد می توان یافت که در فکر فراموشان بود
5 عشق را سلسله جنبان تویی امروز ای دل بی تو زنجیر جنون، کوچه ی خاموشان بود
6 فیض آزادگی این بس که به گلزار، سلیم سرو را شاخ گل از غاشیه بر دوشان بود