-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم از زمزمه عشق پریشان میکرد مرغ بیبال و پری یاد گلستان میکرد
2 گرچه میداد لب تلخ عتابش، زهرم دل تسلّی به شکرخندهٔ پنهان میکرد
3 رخنهٔ دام، به رویم در فیضی میبود گر شکارافکن من، یاد اسیران میکرد
4 کرده بود از سر نو مصر وفا را معمور ماه کنعان من ار یاد عزیزان میکرد
5 در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان خون حسرت به دل چشمهٔ حیوان میکرد
6 دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست که چهها کاوش مژگان تو با جان میکرد
7 شورش عشق و جنون فیضرسان بود حزین سینهٔ چاک مرا، گل به گریبان میکرد