دلم از زمزمه عشق پریشان از حزین لاهیجی غزل 460

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

دلم از زمزمه عشق پریشان می‌کرد

1 دلم از زمزمه عشق پریشان می‌کرد مرغ بی‌بال و پری یاد گلستان می‌کرد

2 گرچه می‌داد لب تلخ عتابش، زهرم دل تسلّی به شکرخندهٔ پنهان می‌کرد

3 رخنهٔ دام، به رویم در فیضی می‌بود گر شکارافکن من، یاد اسیران می‌کرد

4 کرده بود از سر نو مصر وفا را معمور ماه کنعان من ار یاد عزیزان می‌کرد

5 در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان خون حسرت به دل چشمهٔ حیوان می‌کرد

6 دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست که چه‌ها کاوش مژگان تو با جان می‌کرد

7 شورش عشق و جنون فیض‌رسان بود حزین سینهٔ چاک مرا، گل به گریبان می‌کرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر