-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد که سر زلف ندارد، خم کاکل دارد
2 از سر شوق رود تا پی آن طرف کلاه غنچه دامن به میان از پر بلبل دارد
3 صبح شد، مست من از خواب صبوحی برخیز! که صبا آمده و رقعه ای از گل دارد
4 مشکلی نیست که از عشق تو آسان نشود در ره شوق تو سیلاب فنا پل دارد
5 مرد دنیا که خورد باده، ترقی نکند سنگ در آب، همه رو به تنزل دارد
6 بی نیاز از کرم اهل جهانیم سلیم نیست محتاج کسی، هرکه توکل دارد