دیگر دلم از دست تو فریاد از جهان ملک خاتون غزل 206

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دیگر دلم از دست تو فریاد زنانست

1 دیگر دلم از دست تو فریاد زنانست دل بردی و بیچاره کنون در غم جانست

2 دل بردی و جان در صدف هجر نهادی مشکل که تو را میل به سوی دگرانست

3 بازآی و به سرچشمه ی جانم گذری کن در دیده ی ما جای چنان سرو روانست

4 نرخ زر و گوهر شده ارزان ز غم هجر بر روی چو زر اشک چو سیماب روانست

5 من قالب بی روحم و جان از بر ما دور زیرا که مرا جان و دل آن روح و روانست

6 آن دست که در گردن دلدار حمایل بودیم کنون بر دلم از غصه زنانست

7 هر مرد که او گشت گرفتار بلایی زنهار یقین دان که ز کردار زنانست

عکس نوشته
کامنت
comment