1 دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم نگذاردم که حال دل بیقرار گویم
2 شنود اگر غم من نه غمین نه شاد گردد به کدام امیدواری غم خود به یار گویم
1 داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند در دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
2 آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفت وز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
1 غم عشق نکویان چون کند در سینهای منزل گدازد جسم و گرید چشم و نالد جان و سوزد دل
2 دل محمل نشین مشکل درون محمل آساید هزاران خسته جان افشان و خیزان از پی محمل
1 مهر رخسار و مه جبین شدهای آفت دل بلای دین شدهای
2 مهر و مه را شکستهای رونق غیرت آن و رشک این شدهای
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به