دلم از شمع رخت در تب و تابست از کمال خجندی غزل 56

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

دلم از شمع رخت در تب و تابست امشب

1 دلم از شمع رخت در تب و تابست امشب کارم از نرگس مست تو خرابست امشب

2 تن رنجور من از دست دل و دیده چو شمع گاه در آتش و گاه بر سر آبست امشب

3 زحمت خویش بیر از سرمای مردم چشم که میان من و او دیده حجابست امشب

4 ساقیا شمع به پیرامن مجلس بتشان تا ندانند که ما را در خوابست امشب

5 در دل شب اثر نور قمر پیدا نیست مگر از زلف تو بر ماه نقابست امشب

6 چشم مست تو ندانیم به مستان ز چه روی از سر عربده در عین عتابست امشب

7 دوست مهمان کمال است بیارید شراب که دل دشمن ازین غصه کباب است امشب

عکس نوشته
کامنت
comment