- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم بر آتشست از لعل نوشش بدان تا که بیابم پای بوسش
2 ز من بربود صبر و هوش و آرام مسلمانان به چشم می فروشش
3 بخورد او خون جانم را به غمزه که همچون شیر مادر باد نوشش
4 قسم دارم بر آن چشمان مخمور بر آن لعل لبان باده نوشش
5 بر آن روی چو ماه و زلف شبرنگ بدان بالا و برز حلّه پوشش
6 که خواب و خور ندارم در غم او جهان را بر فلک برشد خروشش
7 چه باشد ای صبا کز روی یاری رسانی حال زار ما به گوشش
8 بگو مشکن دلم را ای دلارام به یکباره ببردی صبر و هوشش
9 تو را گر یوسف مصری به دستت به قلبی گر خریدت می فروشش
10 نه قلبی کاو بود بر دل ورا نام به گوش دل چنین گوید سروشش