دل من با سر زلف تو هوایی از جهان ملک خاتون غزل 438

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دل من با سر زلف تو هوایی دارد

1 دل من با سر زلف تو هوایی دارد دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد

2 رخ تو بدر منیر است و در او حیرانم دل من روشنی و نور ز جایی دارد

3 شاه حسنست و لطافت شده مغرور به خود نیک دانم چه غم از حال گدایی دارد

4 ای گدایی در دوست به از سلطانی آخر از کوی تو درویش نوایی دارد

5 گرچه سرو از همه اسباب جهان آزادست حالیا در نظرش نشو و نمایی دارد

6 شتر مست که از خوان جفا مجروحست ناله ای می کند و یاوه درایی دارد

7 در جهان گر چه عزیزست بسی درّ خوشاب پیش لعل لبت آخر چه بهایی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment