- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من که بس مبتلا بینمش ازان شوخ در صد بلا بینمش
2 دل از وی نگه داشتن مشکل است که شکلی عجب دلربا بینمش
3 رقیبانم از وی جدا ساختند خدایا کز ایشان جدا بینمش
4 شب تیره هر کس به فکری و من در آن غم که فردا کجا بینمش
5 خوش آن مه که یک ذره خرسندیم نباشد اگر سالها بینمش
6 به ره چند سایم رخ آیا بود که روزی بر آن پشت پا بینمش
7 ازان گشت بیگانه جامی ز خویش که با درد عشق آشنا بینمش