دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد از سلیم تهرانی غزل 305

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است

1 دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است چراغ بزم سلیمان مصاحب باد است

2 دماغ نکهت گل نیست ما خموشان را به عندلیب بگویید این چه فریاد است

3 کسی نمانده که گیرد خبر ز حال کسی به باغ نوحه ی قمری ز فوت صیاد است

4 به کار خویش همه محکم اند اهل جهان برای مخزن خود غنچه قفل فولاد است

5 غبار گشت و ز سرگشتگی خلاص نشد چه شورش است که در خاک آدمیزاد است؟

6 کسی ندیده ز خوبان وفا، مکش آزار ببین چه قهقهه ای کبک را به فرهاد است

7 به حسن بت چو برهمن تعجب من دید به خنده گفت که این رتبه ای خداداد است

8 به کوی او که رساند سلیم خاک مرا؟ اگر کسی زند آبی بر آتشم، باد است

عکس نوشته
کامنت
comment