1 دل من روشن از سوز درون است جهان بین چشم من از اشک خون است
2 ز رمز زندگی بیگانه تر باد کسی کو عشق را گوید جنون است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دلا نارائی پروانه تا کی نگیری شیوهٔ مردانه تا کی
2 یکی خود را به سوز خویشتن سوز طواف آتش بیگانه تا کی
1 ز پیش من جهان رنگ و بو رفت زمین و آسمان و چار سو رفت
2 تو رفتی ای دل از هنگامهٔ او و یا از خلوت آباد تو او رفت
1 دلت می لرزد از اندیشهٔ مرگ ز بیمش زرد مانند زریری
2 به خود باز آ خودی را پخته تر گیر اگر گیری ، پس از مردن نمیری
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به