فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

دلم فارغ ز قید کفر و دین از فروغی بسطامی غزل 89

غزل 89 ام از 549 غزلیات

دلم فارغ ز قید کفر و دین است

1 دلم فارغ ز قید کفر و دین است که مقصودم برون از آن و این است

2 جدا تا مانده‌ام از آستانش تو گویی گریه‌ام در آستین است

3 دو عالم را به یک نظاره دادیم که سودای نظربازان چنین است

4 بلای جانن من بالا بلندی است که بر بالش جای آفرین است

5 غزالی در کمند آورده بختم که چین زلف او آشوب چین است

6 نگاری جسته‌ام زیبا و زیرک زهی صورت که با معنی قرین است

7 به لعل او فروشم خاتمی را که اسم اعظمش نقش نگین است

8 تماشا کن رخش را تا بدانی که خورشید از چه خاکسترنشین است

9 کس کان لعل و عارض دید گفتا زهی کوثر که در خلدبرین است

10 کمان ابرو بتی دارم فروغی که از هر سو بتان را در کمین است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است

شاعر شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است چه کسی است ؟

شاعر شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است فروغی بسطامی می باشد.

شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است چیست ؟

قالب شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است غزل است

مضمون اصلی شعر دلم فارغ ز قید کفر و دین است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر