دلم چو زلف پریشان از حکیم نزاری قهستانی غزل 111

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دلم چو زلف پریشان دوست پر تاب است

1 دلم چو زلف پریشان دوست پر تاب است ز سوزناکی چو ماهیی که بر تابه‌ست

2 از آن زمان که بدیدم پر آب چشمانش کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است

3 گزاف نیست ز سیلاب دیده گر گویم به جنت بحر کنارم محیط پایاب است

4 چو پیش چشم بر استد خیال ابروی دوست گمان برم که مرا روی در دو محراب است

5 محققان نپسندند بر دو قبله نماز دو سکه بر درمی کار مرد قلّاب است

6 تهی شده ست دماغم ز فرط بیداری ولی چه سود که بختم همیشه در خواب است

7 دگر کسان ز رقیبان دوست بگریزند پناه جان نزاری جواز بوّاب است

عکس نوشته
کامنت
comment