-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم چو زلف پریشان دوست پر تاب است ز سوزناکی چو ماهیی که بر تابهست
2 از آن زمان که بدیدم پر آب چشمانش کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است
3 گزاف نیست ز سیلاب دیده گر گویم به جنت بحر کنارم محیط پایاب است
4 چو پیش چشم بر استد خیال ابروی دوست گمان برم که مرا روی در دو محراب است
5 محققان نپسندند بر دو قبله نماز دو سکه بر درمی کار مرد قلّاب است
6 تهی شده ست دماغم ز فرط بیداری ولی چه سود که بختم همیشه در خواب است
7 دگر کسان ز رقیبان دوست بگریزند پناه جان نزاری جواز بوّاب است