- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من بیئو دگر دیده بینا چه کند دیده بی منظر خوب تو نماشا چه کند
2 زان لبمه می ندهد دل که نظر بر گیرم چشم صوفی نشود سیر ز حلوا چه کند
3 داغ و دردی که رسه از تو مرا حق دل است دل حق خود نکند از تو تقاضا چه کند
4 عاشق از شوق جمال تو چو گل جامه جان حالیا کرد بصد پاره دگر تا چه کند
5 پارسا از ورع و زهد قبول تو نیافت تا عنایت نبود فائده اینها چه کند
6 بار بیجرم گرفتم همه را کشت امروز هیچ با خود نکند فکر که فردا چه کند
7 کرده از هر طرفی درد و بلاقصد کمال در میان همه مسکین تن تنها چه کند