دلم چو کام هوس زان دو ناب از جویای تبریزی غزل 310

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت

1 دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت

2 به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت

3 خداگواست که چیزی به خویش نسپارد محاسبی که تواند زخود حساب گرفت

4 عرق فشان حجاب از نگاه گرم که شد دگر که از گل رخسار او گلاب گرفت

5 توان به راستی از اهل ظلم باج ستاند خدنگ ما پر پرواز از عقاب گرفت

6 زند به روی چمن دست روز استغنا سحر که موج نسیم از رخت نقاب گرفت

7 فتد چو پرتو خورشید بر گل رویش گمان کنند خلایق که آفتاب گرفت

8 هر آنچه یک نفس اندوخت از دلم مژگان زبحر جویا در قرنها سحاب گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment