- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم چو کام هوس زان دو ناب گرفت دگر به ساقی کوثر که از شراب گرفت
2 به سیل اشک ندامت کسی که تن در داد پی عمارت عقبا گلی در آب گرفت
3 خداگواست که چیزی به خویش نسپارد محاسبی که تواند زخود حساب گرفت
4 عرق فشان حجاب از نگاه گرم که شد دگر که از گل رخسار او گلاب گرفت
5 توان به راستی از اهل ظلم باج ستاند خدنگ ما پر پرواز از عقاب گرفت
6 زند به روی چمن دست روز استغنا سحر که موج نسیم از رخت نقاب گرفت
7 فتد چو پرتو خورشید بر گل رویش گمان کنند خلایق که آفتاب گرفت
8 هر آنچه یک نفس اندوخت از دلم مژگان زبحر جویا در قرنها سحاب گرفت