دلم در باغ نتوانست امشب از سلیم تهرانی غزل 470

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت کرد

1 دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت کرد سحر را شورش مرغان به من صبح قیامت کرد

2 دلی بر باد دادم در ره مهر و وفای او که خورشید از غبارش خانه ی خود را عمارت کرد

3 هوای کشته گردیدن به تیغ آفتاب خود سراپای مرا چون شمع، انگشت شهادت کرد

4 صبا از چین زلف او مگر سوی چمن آمد که بوی مشک، زخم لاله و گل را جراحت کرد

5 سلیم آزادی هرکس به محشر باعثی دارد گناه می‌کشان را ساقی کوثر شفاعت کرد

عکس نوشته
کامنت
comment