-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم از جور تو بسیار شکایت دارد وقت آن شد که شکایت بحکایت آرد
2 مدتی بود که اندر هوست جان می داد وقت آن شد که بدیدار تو جان بسپارد
3 آرزوی تو، که صد جان گرامی ارزد در زمین دل من تخم وفا می کارد
4 ما همه منتظرانیم، ولی گه گاهی باد می آید و ما را خبری می آرد
5 هرکجادرهمه عالم صفت لطفی هست چونکه نیکونگری روی به انسان دارد
6 گوشه دامن این زاهد ما تر نشود آسمان گر همه باران هدایت بارد
7 قاسمی در ره جانان سر و جان باخته است غیرآن زاهد بیچاره که سر می خارد