دلم در رقص مانند شرر از از جویای تبریزی غزل 469

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دلم در رقص مانند شرر از ساز می آید

1 دلم در رقص مانند شرر از ساز می آید به بال شعلهٔ آواز در پرواز می آید

2 زکنج لب به رنگ نافه از آهو فرو ریزد ز بس آه من از دل سر به مهر راز می آید

3 نشان ناجوانمردی بود فکر خودآرایی کی از طاووس آید آنچه از شهباز می آید

4 ‏ ز بس سر در گریبان خموشی غنچه سان ماندم به گوشم از شکستن های دل آواز می آید

5 به پای صید مطلب رشتهٔ طول امل بستی رها هر چند سازی در کف دل باز می آید

6 در و دیوارها را مستعد رقص می بینم مگر جویا به بزمت امشب آن طنار می آید

عکس نوشته
کامنت
comment