دل من زنده می‌گردد به بوی از سلمان ساوجی غزل 301

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

دل من زنده می‌گردد به بوی وصل دلداران

1 دل من زنده می‌گردد به بوی وصل دلداران دماغم تازه می‌دارد نسیم وعده یاران

2 الا ای صبح مشتاقان بگو خورشید خوبان را که تا کی ذره سان گردند در کویت هواداران

3 شبی احوال بیماران بپرس از شمع مومن دل که بیمارست و می‌سوزد همه شب بحر بیماران

4 مرا ای لعبت ساقی ز جام لعل شیرینت بده کامی که در تلخی سر آمد عمر میخواران

5 به هشیاران مده می را به مستان ده که در مجلس قدح خون در جگر دارد، مدام از دست هشیاران

6 صبا از کوی او بویی، بجان گرمی دهد اینک نشسته بر سر کویند و جان بر کف خریداران

7 بهر یک موی چون سلمان گرفتاریست در بندت گرفتارت کند ترسم، شبی آه گرفتاران

عکس نوشته
کامنت
comment