- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من زنده میگردد به بوی وصل دلداران دماغم تازه میدارد نسیم وعده یاران
2 الا ای صبح مشتاقان بگو خورشید خوبان را که تا کی ذره سان گردند در کویت هواداران
3 شبی احوال بیماران بپرس از شمع مومن دل که بیمارست و میسوزد همه شب بحر بیماران
4 مرا ای لعبت ساقی ز جام لعل شیرینت بده کامی که در تلخی سر آمد عمر میخواران
5 به هشیاران مده می را به مستان ده که در مجلس قدح خون در جگر دارد، مدام از دست هشیاران
6 صبا از کوی او بویی، بجان گرمی دهد اینک نشسته بر سر کویند و جان بر کف خریداران
7 بهر یک موی چون سلمان گرفتاریست در بندت گرفتارت کند ترسم، شبی آه گرفتاران